این شفق است یا فلق؟ مغرب و مشرقم بگو
من به کجا رسیدهام؟ جان دقایقم بگو
***
آینه در جواب من باز سکوت میکند
باز مرا چه میشود؟ ای تو حقایقم بگو
***
جان همه شوق گشتهام طعنهی ناشنیده را
در همه حال خوب من، با تو موافقم، بگو
***
پاک کن از حافظهات شور غزلهای مرا
شاعر مردهام بخوان، گور علایقم بگو
***
با من کور و کر ولی واژه به تصویر مکش
منظرههای عقل را با من سابقم بگو
***
من که هر آنچه داشتیم اول ره گذاشتم
حال برای چون تویی، اگر که لایقم، بگو
***
یا به زوال میروم یا به کمال میرسم
یکسره کن کار مرا، بگو که عاشقم، بگو...
محمدعلی بهمنی
تک درخت