گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
|
دو شنبه 15 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 275 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
برای دانلود این داستان جالب به ادامه مطلب بروید...
برچسبها:
داستان ,
آموزنده ,
قدرت اندیشه ,
مینه سوتا ,
مزرعه ,
شخم ,
کار ,
پیرمرد ,
پسر ,
زندان ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
دو شنبه 8 شهريور 1395 ساعت |
بازديد : 237 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
من نگـویم که مـرا از قفس آزاد کنیـد
قفسم برده به باغـی و دلـم شاد کنیـد
فصل گل میگذرد همنفسان بهـر خـدا
بنشینـید به باغــی و مــرا یـاد کنیـد
عندلیبان گل سوری به چمن کـرد ورود
بهر شاد باش قدومش همه فریـاد کنید
یاد از این مـرغ گرفتارکنید ای مـرغان
چو تماشای گـل و لاله و شمشاد کنیـد
هر که دارد ز شما مرغ اسیری به قفس
بـرده در بـاغ و به یاد منش آزاد کنیـد
آشیان من بیچاره اگر سوخت چه بـاک
فکـر ویـران شـدن خانه صیـاد کنیـد
شمع اگر کشته شد از یاد مدارید عجب
یاد پـروانه هستـی شده بـر بـاد کنیـد
بیستون بر سر راه است مبادا از شیرین
خبـری گفته و غمگیـن دل فـرهاد کنید
جور و بیـداد کنـد عمـر جـوانان کوتاه
ای بـزرگـان وطـن بهـر خـدا داد کنید
گـر شد از جـور شما خانـه موری ویران
خانـه خـویش محـال است که آباد کنید
کنـج ویـرانه زنـدان شد اگر سهم بهـار
شکـر آزادی و آن گنــج خـدا داد کنیـد
ملکالشعرای بهار
برچسبها:
قفس ,
باغ ,
دل ,
آشیان ,
صیاد ,
ویران ,
کنج ,
ویرانه ,
زندان ,
سهم ,
بهار ,
ملک الشعرا ,
گنج ,
خدا ,
محال ,
خانه ,
جور و بیداد ,
بیستون ,
شیرین ,
فرهاد ,
شیرین و فرهاد ,
غمگین ,
شمع ,
محراب ,
مرغ ,
اسیر ,
قفس ,
عندلیبان ,
گل ,
چمن ,
شاد باش ,
قدوم ,
فریاد ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
|
جمعه 11 تير 1395 ساعت |
بازديد : 444 |
نويسنده :
رامین
| ( نظرات )
|
دگرباره بشوريدم، بدان سانم به جان تو
که راه خانه خود را، نميدانم به جان تو
من آن ديوانهي بندم، که ديوان را هميبندم
زبان عشق ميدانم، سليمانم به جان تو
چو تو پنهان شوي از من، همه تاريکي و کفرم
چو تو پيدا شوي بر من، مسلمانم به جان تو
چو آبي خوردم از کوزه، خيال تو در او ديدم
وگر يک دم زدم بيتو، پشيمانم به جان تو
دگرباره بشوريدم، بدان سانم به جان تو
که هر بندي که بربندي، بدرّانم به جان تو
اگر بيتو بر افلاکم، چو ابر تيره غمناکم
وگر بيتو به گلزارم، به زندانم به جان تو
سماع گوش من نامت، سماع هوش من جامت
عمارت کن مرا آخر، که ويرانم به جان تو
تو عيد جان قرباني و پيشت عاشقان قربان
بکش در مطبخ خويشم، که قربانم به جان تو
مولانا
برچسبها:
مولانا ,
مولوی ,
خانه ,
جان ,
دیوانه ,
دیو ,
زبان ,
عشق ,
سلیمان ,
مسلمان ,
کفر ,
کوزه ,
خیال ,
افلاک ,
ابر ,
تیره ,
غمناک ,
گلزار ,
زندان ,
گوش ,
جام ,
عمارت ,
ویران ,
عید قربان ,
عاشقان ,
مطبخ ,
تک درخت ,
,
|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد
|
|
|
|