هنوز گریه بر این جویبار کافی نیست
ببار ابر بهاری، ببار... کافی نیست
***
چنان که یخزده تقویمها، اگر هر روز
هزار بار بیاید بهار، کافی نیست
***
به جرم عشق تو باشد که آتشم بزنند
برای کشتن حلاج، دار کافی نیست
***
گل سپیده به دشت سپید میروید
سپیدبختی این روزگار کافی نیست
***
خودت بخواه که این انتظار سر برسد
دعای این همه چشم انتظار کافی نیست
فاضل نظری