گلچین اشعار ناب، مطالب عمومی، علمی و آموزشی
عرق کهنه‌ ی شیراز مرا مست نکرد
دو شنبه 10 مهر 1396 ساعت | بازديد : 590 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

عرق کهنه‌ ی شیراز مرا مست نکرد

(معلوم نیست چی دادند بهش)

 

چایی تازه دم روضه زمین‌گیرم کرد

(باز هم معلوم نیست چی دادند بهش)


موضوعات مرتبط: عکس , پیامک , پیامک های مذهبی , ,

|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


كوك كن ساعتِ خویش
سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت | بازديد : 796 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

كوك كن ساعتِ خویش

اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر

دیر خوابیده و برخاستنش دشوار است

كوك كن ساعتِ خویش

كه مـؤذّن، شبِ پیـش

دسته گل داده به آب

و در آغوش سحر رفته به خواب

كوك كن ساعتِ خویش

شاطری نیست در این شهرِ بزرگ

كه سحر برخیزد

شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین

دیر برمی‌خیزند

كوك كن ساعتِ خویش

كه سحرگاه كسی

بقچه در زیر بغل، راهیِ حمّامی نیست

كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفهی او برخیزی

كوك كن ساعتِ خویش

رفتگر مُرده و این كوچه دگر

خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

كوك كن ساعتِ خویش

ماكیان‌ها همه مستِ خوابند

شهر هم خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم میبیند

كوك كن ساعتِ خویش

كه در این شهر، دگر مستی نیست

كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از میكده بر می‌گردد

از صدای سخن و زمزمه‌ی زیرِ لبش برخیزی

كوك كن ساعتِ خویش

اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر،

و در این شهر سحرخیزی نیست

 

برچسب‌ها: ساعت , کوک , خروس , سحر , مست , شهر , ,


|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 311 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست

 گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان می‌روی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

گفت: می‌باید تو را تا خانه‌ی قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست

گفت: نزدیک است والی را سرای، آن‌جا شویم
گفت: والی از کجا در خانه‌ی خمار نیست

گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست

گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست

گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی‌کلاهی عار نیست

گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست

گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


محتسب و مست
سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 281 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

محتسب در نیمه شب جایی رسید
در بن دیوار مستی خفته دید

گفت هی مستی چه خوردستی بگو
گفت ازین خوردم که هست اندر سبو

گفت آخر در سبو واگو که چیست؟
گفت از آنک خورده‌ام گفت این خفیست

گفت آنچ خورده‌ای آن چیست آن
گفت آنک در سبو مخفیست آن

دور می‌شد این سؤال و این جواب
ماند چون خر محتسب اندر خلاب

گفت او را محتسب هین آه کن
مست هوهو کرد هنگام سخن

گفت گفتم آه کن هو می‌کنی
گفت من شاد و تو از غم منحنی

آه از درد و غم و بیدادیست
هوی هوی می‌خوران از شادیست

محتسب گفت این ندانم خیز خیز
معرفت متراش و بگذار این ستیز

گفت رو تو از کجا من از کجا
گفت مستی خیز تا زندان بیا

گفت مست ای محتسب بگذار و رو
از برهنه کی توان بردن گِرو

گر مرا خود قوت رفتن بدی
خانه‌ی خود رفتمی وین کی شدی

من اگر با عقل و با امکانمی
همچو شیخان بر سر دکانمی

 

 

 

مولانا

 

 

 

 



|
امتياز مطلب : 1
|
تعداد امتيازدهندگان : 1
|
مجموع امتياز : 1


دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
یک شنبه 21 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 389 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم

 

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم

این درد نهان‌سوز، نهفتن نتوانم

 تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت

من مست چنانم که شنفتن نتوانم

 شادم به خیال تو چو مهتاب، شبانگاه

گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم

 چون پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار

گامی به سر کوی تو رفتن نتوانم

 دور از تو، من سوخته در دامن شب‌ها

چون شمع سحر، یک مژه خفتن نتوانم 

 فریاد ز بی‌مهریت ای گل که در این باغ

چون غنچه پاییز، شکفتن نتوانم

 ای چشم سخنگوی، تو بشنو ز نگاهم

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم

 

محمدرضا شفیعی کدکنی

 



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


قاصدک شعر مرا از بر کن
دو شنبه 8 شهريور 1395 ساعت | بازديد : 333 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

قاصدک شعر مرا از بر کن
برو آن گوشه ی باغ
سمت آن نرگس مست که زتنهایی خود دلتنگ است
بنشین روی نسیمی که از احساس ربون می آید
وبخوان شعرم را در گوشش
یک نفر خواب تورا می بیند
یک نفر لحظه ای از یاد نخواهد برد تورا
یک نفر شور دلش عشق صمیمانه ی توست
قاصدک شعر مرا از بر کن
گرنمی خواهی قدم زن در دل تا رم ببین
شادی و غصه به هم آمیخته
قاصدک بر اوج دلم پر بگشای
وسفر کن در اوج نسیم
میدانی قاصدک مهربانی های من بی انتهاست
لبخندم جاریست
وقتی در عمق نسیم می خواند
عقده بازی های پنهان دلش را در دلم
من فقط سعی وجودم دارم
که تبسم راکنم جاری جرین عشق بی ریا
قاصد برگوش شبنم برسان
یاسی بی انتها درکوی توست
وسرت رابرنمیگردانی
تا مبادا که به چشمان ظریفت بخورد
چهره ی معصوم یاس
یا مبادا که به گوشت برسد
آن ندای بی نوا
قاصدک جان من تو را تقدیم شبنم کردم
لایق چون تونبودش برگرد
من میخواهم تورا محو تماشای شقایق بکنم
یا ستاره روشن
تا بفهمی سر سپرده یاس است
یاکه عاشق یاکه یک دیوانه
قاصدک شعر مرا از برکن
وبخوان شعرم را
در ره طولانی عشق
قاصدک شعر مرا گونه ای از بر کن
تا فراموش نشود از ذهنت
ولی از یاد مبر
شعر من بی انتهاست...

سهراب سپهری.



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


دوش در مهتاب ديدم مجلسي از دور مست
دو شنبه 21 تير 1395 ساعت | بازديد : 799 | نويسنده : رامین | ( نظرات )

دوش   در   مهتاب   ديدم   مجلسي از دور  مست
طفل مست و پير مست   و   مطرب    تنبور   مست

ماه   داده  آسمان را   جرعه اي   زان    جام     مي
ماه مست و مهر مست و سايه  مست و  نو ر مست

بوي  زان  مي  چون  رسيده     بر   دماغ      بوستان
سبزه مست و آب مست و شاخ  مست  انگور  مست

خورده   رضوان   ساغري   از  دست ساقي    الست
عرش مست و فرش مست و خلد مست و حور مست

زان   طرف   بزم   شهانه   از    شراب     نيم   جوش
تاج   مست  و تخت  مست  و قيصر و  فغفور  مست

صوفيان   جمعي    نشسته   در    مقام        بي خودي
خرقه مست و جُبّه مست و   شبلي و   منصور ،  مست

آن   طرف   جمعِ   ملائک،    گشته     ساقي  جبرئيل
عرش مست و سدره مست و حشر مست و صور مست

شمس   تبريزي  شده   از جرعه اي   مست  و  خراب
لاجرم   مست  است  و از   گفتار   خود  معذور  مست

مولانا



|
امتياز مطلب : 0
|
تعداد امتيازدهندگان : 0
|
مجموع امتياز : 0


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 52 صفحه بعد

موضوعات
تبادل لينک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان تک درخت و آدرس lonetree.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سايت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 777
:: کل نظرات : 19

آمار کاربران

:: افراد آنلاين : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاين


آمار بازديد

:: بازديد امروز : 1
:: بارديد ديروز : 7
:: بازديد هفته : 60
:: بازديد ماه : 2700
:: بازديد سال : 71002
:: بازديد کلي : 331384
منوي کاربري


عضو شويد


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشي رمز عبور؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری